سه جوان كه متهمند بعد از كشاندن دختري جوان به باغي متروكه در كرج به او
تجاوز كرده و جانش را گرفتهاند در جلسه محاكمه اتهامشان را انكار كردند و
گفتند در قتل دختر جوان نقشي ندارند.
به گزارش اعتماد، روز 24 فروردين ماه سال 87 پيكر نيمه جان دختري بهنام ساناز به بيمارستاني در شهريار منتقل شد.
پزشكان پس از معاينه ساناز پي بردند او علايم حياتي ندارد. به اين ترتيب مرگ وي تاييد و موضوع به پليس گزارش شد. در جريان تحقيقات معلوم شد سه پسر جوان به نامهاي وحيد، مجيد و حميد دختر جوان را به بيمارستان منتقل كردهاند.
به اين ترتيب سه مظنون بازداشت شدند تا پشت پرده مرگ ساناز را برملا كنند. آنها مدعي بودند با ساناز دوست بودند و از علت مرگ وي اطلاعي ندارند اما وقتي تحقيقات ادامه يافت معلوم شد سه پسر جوان به ساناز تجاوز كرده و باعث مرگش شدهاند.
به اين ترتيب سه متهم بهطور تخصصي تحت بازجويي قرار گرفتند. هر چند ابتدا آنها حاضر به پذيرش اين اتهام نبودند اما در ادامه جزييات اين جنايت را شرح دادند. به اين ترتيب پرونده آنها به شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد و آنها بعد از محاكمه به صورت غيرعلني به قصاص محكوم شدند. از آنجا كه متهمان به اين راي معترض بودند پرونده به ديوانعالي كشور فرستاده شد.
قضات ديوان پس از بررسي محتويات پرونده حكم را نقض و پرونده را بار ديگر به دادگاه فرستادند. در همين حال خانواده مقتول اعلام كردند از خواسته اوليهشان منصرف شده و متهمان را بخشيدهاند. در دور تازه رسيدگي به اين پرونده كه صبح ديروز در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي نورا... عزيزمحمدي برگزار شد ابتدا وحيد در جايگاه ايستاد تا در برابر اتهام قتل و تجاوز به عنف از خود دفاع كند.
او گفت: يكي از دوستانم شماره تلفنم را به ساناز داده بود. او از تبريز به تهران آمده بود و خانوادهاش از او اطلاعي نداشتند. او گفت دانشجو است و جايي براي ماندن ندارد. ساناز از من خواست براي دو سه روز از او نگهداري كنم. من هم با دوستانم هماهنگ كردم و قرار شد به باغي متروكه در ملارد برويم. چهار نفري به سمت باغ راه افتاديم اما در بين راه ساناز گفت حالش خوب نيست. او از ما خواست برايش قرص ترامادول بخريم. به باغ رفتيم و او قرصها را خورد. در ادامه با او رابطه برقرار كرديم و شب خوابيديم. اما صبح كه بيدار شديم او بيحال بود. فورا او را به بيمارستان رسانديم اما گفتند فوت شده است.
متهم ادامه داد: من اتهام رابطه با مقتول را قبول دارم. اين رابطه با ميل خودش بود اما اتهام قتل را قبول ندارم. دومين متهمي كه از خود دفاع كرد مجيد بود. او گفت: من اتهامم را قبول ندارم. ساناز با ميل خودش با ما به باغ آمد و ما در مرگ او نقشي نداريم. او يك مشت از قرصها را با هم خورد و احتمالا همين موضوع باعث مرگش شد.
در ادامه حميد به عنوان سومين متهم در جايگاه ايستاد. او كه صاحب باغ است، گفت: وقتي ساناز قرصها را در دستش گرفته بود من زير دستش زدم و قرصها روي زمين ريخت. ميخواستم قرصها را نخورد اما او با من دعوا كرد و از من خواست دخالت نكنم. بعد هم قرصها را خورد و صبح وقتي بيدار شديم او بيحال بود.
به دنبال دفاعيات سه متهم ختم جلسه اعلام و 5 قاضي دادگاه وارد شور شدند.
به گزارش اعتماد، روز 24 فروردين ماه سال 87 پيكر نيمه جان دختري بهنام ساناز به بيمارستاني در شهريار منتقل شد.
پزشكان پس از معاينه ساناز پي بردند او علايم حياتي ندارد. به اين ترتيب مرگ وي تاييد و موضوع به پليس گزارش شد. در جريان تحقيقات معلوم شد سه پسر جوان به نامهاي وحيد، مجيد و حميد دختر جوان را به بيمارستان منتقل كردهاند.
به اين ترتيب سه مظنون بازداشت شدند تا پشت پرده مرگ ساناز را برملا كنند. آنها مدعي بودند با ساناز دوست بودند و از علت مرگ وي اطلاعي ندارند اما وقتي تحقيقات ادامه يافت معلوم شد سه پسر جوان به ساناز تجاوز كرده و باعث مرگش شدهاند.
به اين ترتيب سه متهم بهطور تخصصي تحت بازجويي قرار گرفتند. هر چند ابتدا آنها حاضر به پذيرش اين اتهام نبودند اما در ادامه جزييات اين جنايت را شرح دادند. به اين ترتيب پرونده آنها به شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد و آنها بعد از محاكمه به صورت غيرعلني به قصاص محكوم شدند. از آنجا كه متهمان به اين راي معترض بودند پرونده به ديوانعالي كشور فرستاده شد.
قضات ديوان پس از بررسي محتويات پرونده حكم را نقض و پرونده را بار ديگر به دادگاه فرستادند. در همين حال خانواده مقتول اعلام كردند از خواسته اوليهشان منصرف شده و متهمان را بخشيدهاند. در دور تازه رسيدگي به اين پرونده كه صبح ديروز در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي نورا... عزيزمحمدي برگزار شد ابتدا وحيد در جايگاه ايستاد تا در برابر اتهام قتل و تجاوز به عنف از خود دفاع كند.
او گفت: يكي از دوستانم شماره تلفنم را به ساناز داده بود. او از تبريز به تهران آمده بود و خانوادهاش از او اطلاعي نداشتند. او گفت دانشجو است و جايي براي ماندن ندارد. ساناز از من خواست براي دو سه روز از او نگهداري كنم. من هم با دوستانم هماهنگ كردم و قرار شد به باغي متروكه در ملارد برويم. چهار نفري به سمت باغ راه افتاديم اما در بين راه ساناز گفت حالش خوب نيست. او از ما خواست برايش قرص ترامادول بخريم. به باغ رفتيم و او قرصها را خورد. در ادامه با او رابطه برقرار كرديم و شب خوابيديم. اما صبح كه بيدار شديم او بيحال بود. فورا او را به بيمارستان رسانديم اما گفتند فوت شده است.
متهم ادامه داد: من اتهام رابطه با مقتول را قبول دارم. اين رابطه با ميل خودش بود اما اتهام قتل را قبول ندارم. دومين متهمي كه از خود دفاع كرد مجيد بود. او گفت: من اتهامم را قبول ندارم. ساناز با ميل خودش با ما به باغ آمد و ما در مرگ او نقشي نداريم. او يك مشت از قرصها را با هم خورد و احتمالا همين موضوع باعث مرگش شد.
در ادامه حميد به عنوان سومين متهم در جايگاه ايستاد. او كه صاحب باغ است، گفت: وقتي ساناز قرصها را در دستش گرفته بود من زير دستش زدم و قرصها روي زمين ريخت. ميخواستم قرصها را نخورد اما او با من دعوا كرد و از من خواست دخالت نكنم. بعد هم قرصها را خورد و صبح وقتي بيدار شديم او بيحال بود.
به دنبال دفاعيات سه متهم ختم جلسه اعلام و 5 قاضي دادگاه وارد شور شدند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
برای نظر دادن از قسمت"نظر بهعنوان" گزینه "ناشناس رو انتخاب کنید"